کد مطلب:40765
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:29
درباره جنگهاي صليبي توضيح دهيد .
در كتاب تمدّن اسلام و عرب ، حدود 27 صفحه درباره جنگهاي صليبي نگاشته شده است و خلاصه آن چنين است كه پس از آن كه بيت المقدس در زمان عمر به دست مسلمانان فتح شد و از دست مسيحيان بيرون آمد ، مسيحيان گاه و بيگاه به زيارت بيت المقدّس مي آمدند تا زمان هارون الرشيد كه كاروانهايي بزرگ از مسيحيان آزادانه بدان جا سفر مي كردند . علّت آن بود كه ميان هارون الرشيد كه و شارلمان ، روابط حسنه برقرار شده بود . سپس ، اندك اندك شام به تصرف تركمانان در آمد و مسلمانان از دست آنان در آزار افتادند . مسيحيان به حساب گذشته ، آزادانه مي خواستند به بيت المقدس در آيند ، ولي تركمانان مانع مي شدند و مي گفتند بايد اجازه بگيريد و با خواري و زبوني زيارت كنيد و به وطن خود باز گرديد . مسيحيان از اين كار ناراحت بودند . در اين ميان شخصي به نام « پير » ، كه بسيار پست بود برخي او را ديوانه مي دانند ، تصميم گرفت با مسلمانان بجنگد . اين ماجرا در حدود قرن يازدهم ميلادي روي داد . جمعيتي بسيار در حدود يك ميليون و سيصد هزار نفر برا جنگ با مسلمانان هم سوگند شدند و مانند سيل به سوي شرق سرازير گشتند . اين نخستين جنگ بود و پس از آن هفت بار ديگر جنگ در گرفت كه آنها را جنگهاي صليبي مي نامند و در حدود دويست سال طول كشيد و سرانجام مسيحيان با يك ميليون تلفات بيت المقدس را گشودند پس از چند سال ، مسلمانان بيت المقدّس را از مسيحيان باز گرفتند و ديگر مسيحيان نتوانستند آن جا را باز پس گيرند .
قلم از نوشتن جناياتي كه مسيحيان به مسلمانان روا كردند ، شرم دارد . « روبرت » راهب مسيحي ، درباره جنايات صليبيان در شهر « مارا » ، كه خود به چشم ديده است ، چنين مي نويسد :
سپاهيان ما درگذرها و ميدانها و پشت بامها در گشت و حركت بودند و مانند شير ماده اي كه توله اش را ربوده اند ، از قتل عام لذّت مي بردند . كودكان را پاره پاره مي كردند و جوان و پير را در يك رديف از دم شمشير مي گذرانيدند و هيچ كس را باقي نمي گذاشتند و براي اين كه به كار خويش شتاب دهند ، چندين نفر را با يك ريسمان به دار مي آويختند . من از ديدن اين كارها در شگفت بودم كه اين جماعت با اين كه شمارشان بسي بيشتر است و بسياري از آنان مسلح اند ، چرا بدون هيچ دفاعي ، جان خود را در كف گذاشته ، به قربانگاه حاضر مي شوند . سپاهيان ما هر چه را مي يافتند ، بي درنگ مي ربودند ، شكم مردگاه را مي دريدند و پول و جواهراتشان را از لباسهايشان بيرون مي آوردند . امان از حرص و طمع ! در كوچه هاي شهر نهرهاي خون جاري بود و از چهار سو ، لاشه هاي كشتگان روي هم انباشته و سربازان روي آنها مي گذشتند . سرانجام « بوآمون » تمام كساني را كه در صحن قصر گرد آورده بود ، احضار كرد و زنان و مردان پير و بيمار را از دم شمشير گذرانيد و ديگران را ، كه جوان و توانمند بودند ، براي فروش به بازار انطاكيه فرستاد . اين قتل عام در روز يكشنبه ، دوازدهم دسامبر روي داد ، ولي چون تمام آنان را نمي توانستند در يك روز بكشند ، ناچار باقيمانده را روز دوم به قتل رسانيدند . اين كه اقوام شرقي ، كه در آن زمان بسيار بافضيلت و شايسته بودند ، درباره چنين دشمني چه در ذهن داشتند ، تصورش چندان مشكل نيست ، چنانكه مي بينيم تاريخ آنان پر است از تنفّري ژرف از صليبيان و درباره همينان است كه سعدي شيرازي مي گويد : « نشايد كه نامش نهند آدمي » .
در ضمن بدانيد كه تاريخ گواه است بر اين كه مسلمانان به هنگام فتح بيت المقدس هيچ گاه دست خويش به جنايت نيالودند و به ويژه با اسيران جنگي با مهرباني و مدارا رفتار مي كردند .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.